خبرگزاری حوزه/ در روزگاری که ما و فرزندان ما در آن زندگی میکنیم، همه چیز سطحی شده و هیچ چیز از عمق و غنای کافی برخوردار نیست. همچون پهنه بسیار وسیعی از آب که عمقی ندارد و در نهایت زود تبخیر شده و از دست میرود.
با گسترش رسانه ها و سرازیر شدن حجم وسیعی از اطلاعات پراکنده به مغز ما، معلومات بیشتر ما، از کودک خردسال گرفته تا یک آدم بزرگسال، گستردگی و دامنه وسیعی دارد، اما هرگز درون مغز ما پردازش و تحلیل نشده و جا نیفتاده است.
سستی، تنبلی و راحت طلبی انسان عصر مدرن را نیز باید به این امر اضافه کرد؛ چون چنین انسانی برای رسیدن به هر چیز، حتی کسب دانش و یا اعتقادات، راحت ترین و سریعترین راه را انتخاب می کند و این راه لزوما راه صحیحی نیست و ممکن است او را به مطلوب نرساند.
از سوی دیگر، امروزه برخی کارهای فرهنگی، پرورشی و تربیتی در کشور ما، صرفا جنبه نمایشی و تشریفاتی دارد و دست اندرکاران این امر بیشتر به فکر بالا بردن آمار و امتیاز دستگاه و مؤسسه وابسته به خود هستند؛ تا اینکه واقعا به دنبال کار نتیجه بخش باشند. انگار همه چیز به پوسته ای می ماند که مغزش پوک است.
این سطحی شدن حتی به نگرش ما نسبت به خود، جهان هستی و خدا هم رسیده است و نتیجه این امر سست شدن باورها و اعتقادات دینی است؛ لذا هر روزه شاهد رنگ عوض کردن خود و اطرافیانمان هستیم؛ چرا که تا وقتی باوری برای ما درونی و در وجودمان نهادینه نشده باشد، همچون پر کاهی در دست باد است.
امروزه یکی از دغدغه های والدین، خصوصا در خانواده های مذهبی، این است که تا وقتی فرزندانشان در کودکی و اوایل سن تکلیف هستند، از پدر و مادر حرف شنوی داشته و سر به راهند؛ اما با رسیدن به سن نوجوانی و ورود به جامعه، بیشتر از همسالان و دوستان خود الگو بردای می کنند تا پدر و مادر. اینجاست که اگر باورها و اعتقادات مذهبی، در قلب آن نوجوان و جوان رسوخ نکرده باشد، خطر از دست دادن ایمان، او را تهدید میکند. بارها دیده ایم دختر با حجاب و سادهای که با ورود به دانشگاه، وقتی احساس می کند از نظارت و فشار پدر و مادر رها شده است، رفته رفته رنگ عوض کرده و پشت پا به اعتقاداتش می زند. در مقابل هم بوده جوانی که برای تحصیل به یک کشور خارجی رفته، ولی ذره ای خدشه به ایمان و باورهایش وارد نشده است.
باید کاری کرد. باید خود و فرزندانمان را از این سطحی شدن رهایی بخشیم. تا وقتی سطحی ببینیم، سطحی بشنویم، سطحی فکر کنیم و سطحی یاد بگیریم، وضع همین است.
مسأله دیگر در امر تربیت و تعمیق باورهای دینی، الگوی عملی مناسب است. الگویی که حرف و عملش یکی باشد و شعار ندهد.
زاهدان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می روند، آن کار دیگر می کنند!
پدر، مادر، معلم و مربی که نوجوان را به انجام امری تشویق یا از آن نهی میکند؛ اما خود به آن عمل نمی کند، هیچ تأثیر مثبتی روی او نخواهد داشت و برعکس حتی باورهای او را در هم خواهد ریخت. امروزه شعار زدگی، آسیب بزرگی است که مانع از رسوخ باورهای دینی به اعماق جان انسان ها می شود؛ پس بیاییم با فرزندانمان روراست باشیم و دست از نمایش بازی کردن برداریم.
اگر خواستیم رفتار و یا نگرش خوبی را در آنها تقویت کنیم، ابتدا باید از خود شروع کنیم. چون آنها چیزی را باور میکنند که می بینند، نه چیزی که می شنوند.
صفورا صیرفیان پور، عضو گروه نویسندگی صریر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان
نظر شما